هر نفسی که می رود
رفته است ،
و چون بر می آید
دیگر آنی نیست که رفته است !
همچون تو ...........
باورم نیست که دوری این راه
ما را با هم غریبه ساخته
دلتنگم و آشفته
کیست تا مرا یاری کند
صبوری دهید یاران
دلم تنگ است وتنها
نمیدونم چرا اصلا نمیتونم درکت کنم
یعنی اصلا قابل پیش بینی نیستی
تا حالا آدم به پیچیدگیه تو ندیدم اصلا
خوشحال شاد داری شوخی میکنی یه دفعه میزنه به سرت و قاط میزنی
مث الان
نمیدونم من دیونم که باهات راه میام
یا تو که با منی
یا اصلا دوتامون...........
کسی منو میفهمه