گریه ی بارون...

یه خط یادگاری رو دیوار نوشتم

دل جا گذاشتم بریدم ,گسستم

دو تا قطره ی اشک روی شیشه حیرون

یکی گریه ی من یکی مال بارون

نظرات 11 + ارسال نظر
مریم پنج‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:47 ب.ظ http://www.behtarinbahane.blogsky.com

سلام عزیز

وبلاگت خیلی قشنگه ................می دونستی؟

امیدوارم همیشه موفق باشی..........

قربونت
بای

ممنون لطف داری...

ورود برای13ساله ها ممنوع جمعه 9 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:51 ب.ظ http://www.mamno-13.blogsky.com

از وبلاگتان استفاده کردیم شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما برسد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شود=>


http://www.mamno-13.blogsky.com
ورود 13- ممنوع

سارا شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:02 ب.ظ http://e

حتی آسمون با این عظمتش
اون هم دلش به حال من سوخته و همراه من
دونه دونه اشک می ریزه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ســـلامممممممم هستی جونم
خوبی خانومی؟
زیبا بود.
شاد و موفق باشی
**************************************سارا*****

ممنون سارای عزیز

Homan یکشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:52 ب.ظ http://www.parspaint.com

Agar barye Skhate Weblogeton Ehtiyaj be lavazeme Designe darid Hatman be ma sar bezanid : www.ParsPaint.com

الهام یکشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:05 ب.ظ http://sofalin.bogsky.com

قطره های باران از بهشت می آیند .برای اینکه وقتی من گریه میکنم تو قطره های اشکمو نبینی...


متن مصوریه...انگار خودتو توش میبینی...




درد دلی با تو بروزم کرده است

علی سه‌شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:20 ق.ظ http://bani.blogsky.com

سلام

مرسی
مرسی
به آسمان نگاه کن
وقتی که باران می بارد
موعد قرار ماست
قطره ای به سوی تو می آید
گونه تو را لمس می کند
می بوسدت
به آسمان نگاه کن
یه سر به من بزن
خوشحالم می کنی

سارا خانم پنج‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:33 ب.ظ http://biriaaa.blogsky.com/

سلام هستی جون
یک طوری شدم
کوتاه بود
اما نافذ
موفق باشی

علی جمعه 16 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:30 ق.ظ http://bani.blogsky.com

سلام
مرسی که آمدی

اگه رسیده بودیم دیگه هیچی نمی موند
رکود
سکون
مرگ

مرسی

محتاج نور چشمان تو هستم
بازم بهم سر بزن

نازنین جمعه 16 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:17 ب.ظ http://www.nazzgolak.blogsky.com

سلام ... خوبی عزیز ... خیلی خوشحالم که در وبلاگ بسیار بسیار خوب و زیبای شما دوست عزیز هستم ... متاسفم که قبلا این آشنائی رو نداشتم ... نوشته های خیلی خوبی دارید بهتون حسودیم شد ... از این به بعد همیشه میام اینجا ... همیشه شاد باشین و موفق

علی یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:37 ق.ظ http://bani.blogsky.com

سلام
خوبی؟
کجایی؟

دلتنگی و نگرانی

لبت خندان

بهزاد یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:01 ب.ظ

هستی نمی نویسی؟
امیدوارم ننوشتنت به خاطر آرامشت باشه ...
آخه آدم تا نیاز به آرامش داره می نویسه ... یعنی خودم که اینطوریم! ... امیدوارم پر از آرامش باشی ...
--------
پ.ن: خواستم بگم هنوز میام پیشت ... اگرچه حرفی برای گفتن ندارم ... نوشته هات منو یاد خودم میندازه ... نه که زیاد بنویسی ها ... نه ... اون لحن و احساس نوشته هات برام آشناس ... حتی شعر و نوشته هایی که از خودت نیست ...

:: آرزو نمی کنم تنها باشی ... اما تنهایی بزرگترین هدیه ایه که آدم از خدا می گیره ... تا بتونه خودشو پیدا کنه و بزرگ بشه و به آرمش برسه ... هرچند باید این هدیه رو به موقع پس داد ... تنهای مطلق هم خداست ... مثل یکتایی اش در عاشقی و مهربانی ...
در پناه او

لحن من لحن شکسته..... لحن از همه بریدن
خسته ام خسته ی خسته ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد