دلتنگم.............

دلم

تنگ شده است ؛

برای آغوشی ، که خیلی هم مطمئن نیستم ؛

« مال من باشد »

هستی چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:09 ق.ظ

نظرات 1 + ارسال نظر

یه دل چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:43 ق.ظ http://raze-del-tanha.blogsky.com

بهش بگین بی خبرم بپرسین عشقمون چی شد ؟
چشم سیاش طرز نگاش حجب و حیاش مال کی شد ؟
اونی که تازه اومد و توی دلم خاطره شد
بهش بگین با رفتنش کار دلم یکسره شد
دیونه بود اما منم دیوونه تر از عشق اون
قلبمو زد به نامشو پر زد و رفت به آسمون
پر زد و رفت حتی برام خط و نشون هم نکشید
رفت و نشست رو شونه ی اون که به فکرم نرسید
بهش بگین همین روزا توی دلم می کشمش
خدا نیاره اون روز رو بیافته چشمم تو چشش

سلام
من یه یه دردمونده هستم
که همون جوری که شما این دردو کشیدید من هم دارم می کشم
البته خیلی بیشتر از شما
شاید هم این جوری فکر کنم
نه پسر ها و نه دختر ها هیچ کس لیاقت عشقو ندارند
هیچ کس
میان دل می شکنند و می رن
راست به وب من اگه اومدید نظر اگه دادید که خیلی خوبه ولی ممکنه نظرتون تایید نشه
چون شاید این آخرین باری باشه که تو دنیا خراب اینترنیت میام
شرمندتم می شم
بهتره که مثل من بری و فراموش کنی
می دونم سخته
من هم دارم امتحان می کنم
ممنون
بای